ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سلام خسته نباشید من ب مدتکوتاهیه که با پسری دوستم ولی نمیدونم چطور متوجه علاقش نسبت ب خودم بشم یا بفهمم واقعا منو میخواد یا ن
وقتی اشتباهی میکنه معذرت خواهی میکنه و اشتباهش رو میپذیره باهام راحته و شوخی میکنه و سعی داره که من بخندم اگر عیبی داشته باشم بهم میگه تا رفعش کنم دوست داره راجبه علایقام بیشتر بدونه وقتی بهش بی توجهی میکنم ناراحت میشه ابراز دوست داشتن میکنه و دوست داره منم بهش بگم دوست دارم راجب اینده باهام صحبت میکنه ب ندرت پیش اومده که ب مدت نصف روز ازم خبری نگرفته و گفته سرم شلوغ بود ببخشید نشد حالتو بپرسم حس میکنه من بهش اعتماد ندارم برای همین چندباری گفته تموم کنیم بهتره وچیکار کنم حس نکنه بهش اعتماد ندارم؟اینا رفتاراش از کجا بفهمم منو میخواد یا ن؟میدونم نیاز ب زمان هست برای شناخت بهتر ولی دوست دارم راهنماییم کنین ببینم با این رفتارا منو میخواد یا ن
ممنون


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند.
خواهر محترم! ما نمی دانیم هدف شما از این رابطه چیست و آیا قصد دوستی با این فرد را دارید یا قصد دارید این دوستی را به ازدواج تبدیل نمایید ولی به هر حال در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته ‏ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه ‏ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت ؛زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندی ها، عشق‏ ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند. در حالی که تصمیم‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. چنین علاقه مندی هایی راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. از طرفی خود دوستی شما نیز شرعاً صحیح نیست و بهتر است اگر واقعا به یکدیگر علاقه مندید از ایشان بخواهید تا از شما رسما  خواستگاری نماید و این رابطه به یک رابطه شرعی و منطقی تبدیل شود. به فرض هم که علم به علاقه ی ایشان داشته باشید و بدانید که ایشان شما را دوست دارند، ولی همواره گرفتار شدن به این نوع علاقه ها تبعات زیادی را به دنبال دارد. مطمئنا اگر دختر و پسر از تناسب کافی برخوردار باشند و پسر نیز به این دختر تمایل داشته باشد اقدام خواهد کرد وگرنه به دنبال فرد مورد نظر دیگری خواهد رفت. به نظر می رسد اگر ابتدا دختر اظهار تمایل کند و با پاسخ منفی پسر روبرو شود به خاطر روحیه ظریف و حساس دختران، معمولا دچار نوعی شکسته گی روحی می شوند و احساس شکست خواهند کرد به عبارت دیگر دختران نمی توانند با پاسخ منفی پسران کنار بیایند و تحمل نه شنیدن پسران را معمولا ندارند و برایشان سنگین است. بنابراین راه حل ارائه شده ما به گونه ای است که هم دختر بتواند (در صورت تمایل پسر) به آرزوی خود برسد و هم (در صورت پاسخ منفی پسر) دچار شکستگی روحی نشود. در پایان توصیه می نماییم به احساس خود در این سنین نوجوانی و جوانی نباید اطمینان کنید. جوان در این سنین دچار خیالات بسیار قوی ای نسبت به جنس مخالف است و به تجربه ثابت شده عشق هایی که در این سن ایجاد می شوند نه واقعی هستند و نه پایدار و بیشتر ناشی از غلیان احساس هستند. باید سعی کنید از دلبستگی در این سن پرهیز کنید و به خودتان فرصت بدهید تا قدری عاقلانه تر با مسایل مهم زندگی مانند ازدواج برخورد نمایید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

رابطه دختر و پسر ، قبل از ازدواج (1)